نتایج جستجو برای عبارت :

رفتار متقابل در برابر توهین یا سکوت؟

منطق روابط بین المللی می گوید: دولتها برای امنیت و منافع ملی خود رقابت یا همکاری می کنند و در صورت بروز اختلاف باید ضمن درک رفتار هر دولت، ناخرسندی خود را نسبت به سیاستی یا عملی، با الفاظ دیپلماتیک یا اقدام متقابل به طرف دیگر منتقل کنند. اهانت به جنبه های فرهنگی و تمدنی ملت ها و زیر سوال بردن آنان،  تنها بر اساس عمل متقابل قابل توجیه است.
 
گویا در ایران همیشه در برابر سکوت و سکون مسلط بر موسسات و آدمها و مغزها، ناگهان یکی به قصد ایجاد تحرک سر برمی دارد و  چون سکوت عظیم است، این سربرداشتن چنان تند و ناگهانی میشود که زیر پای آنکه جنبیده و سربرداشته خالی می شود و عاقبتش : اعدام، تبعید و سکوت اجباری... و اینهمه عزیزان شهیدشده اند، تبعید شده اند و از دست رفته اند تا همان سکوت دوام داشته باشد.
جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران جلد دوم ص ۵۷
 
من واقعا نمی‌فهمم که چرا وقتی یکی به شما توهین می‌کند، یا بد جوابتان را می‌دهد، یا تحقیرتان می کند یا آن‌طور که انتظار دارید به شما احترام نمی‌گذارد، این شما هستید که ناراحت می‌شوید؟
بابا جانِ‌من! از کوزه همان برون تراوَد که در اوست.
 رفتارِ هر کس متناسبِ شخصیتش است.
 وقتی گفتار یا رفتارِ یکی زشت یا بی‌ادبانه است، او دارَد شخصیتش را به نمایش می‌گذارد؛ شما چرا به خودتان می‌گیرید و بیخود ناراحت و خشمگین می‌شوید، خودخوری می‌کنید، به‌ه
اعتماد و اطمینان متقابل دری است از درهای بهشت یک رابطه !
چراغ های رابطه مادامی که این احساس متقابل هست روشن خواهد بود .
صمیمیت و مهر مثل عطر گل نرگس همه جا می پیچد و طرفین در آرامش گفتگو می کنند .
بی نگرانی از قضاوت .
بی دلهره ی بدفهمی .
و با آرامش داشتن یک دوست که تو را آنطور که هستی پذیرفته و نیازی نیست بار سنگین نقاب ها را بر دوش بکشی . چرا که تو براحتی خودت هستی .
از کج فهمی ها آسوده ای و مهمتر آنکه می دانی تمام احساسات زیبایی که داری تا حدود زیاد
۱) وقتی خوابگاه بودم کلی غصه میخوردم الان خونه بودم فلان کتابو فلان مقاله رو میشینم با آرامش بدون جواب دادن به بقیه می خونم الان که اومدم خونه همش فکرم درگیره رفتن به دانشگاه و پایان نامه اس کلا از وقتی که پام به خوابگاه باز شده هیچوقت نتونستم اونجور که دوست دارم درس بخونم. 
۲) به توصیه ی دوستم سمیه یک کتاب جدید رو خوندم به اسم تحلیل رفتار متقابل کتاب فوق العاده خوبه اما در کنارش حتما باید از روانشناس هم کمک گرفت چون متن کتاب یه جاهایی خیلی تخ
#بیا حرف بزنیم .
₩راجع به چی ؟
#هر چی !
₩بیا سکوت کنیم .
#چرا؟!
₩چون از حرف زدن راجع به هر چی بهتره !
#آهان . باشه .
راستی شنیدی که ...
₩نه نشنیدم . قرار شد سکوت کنیم .
#میخوام اما نمیشه خب . 
₩اوهوم میفهمم . ترک عادت سخته .
بیا حرف بزنیم .
#راجع به چی ؟
₩سکوت !

روح وحشی
+دلم سکوت ذهن میخواد . زیر فشار شلوغی ذهنم دارم له میشم .
...
تحمل صدای موسیقی را هم ندارم . چیزی که واقعا دوست دارم سکوت محض ه ...
سکوت می‌کنم ولی ته دلم غوغاستبه طعنه فاش بگویم، قیامتی برپاست
قیامتی که چه سنگ وچه شیشه می‌شکندتفاوتی نکند، شعله تند و بی‌پرواست
میان مهر سکوت و تلاطم دل منهمیشه هاله‌ای ازعشق؛ انجمن آراست
همیشه ناب‌ترین نوع عشق ورزیدندرون سینه آشفته و پر از نجواست
سکوت لحظه اقرار حرف‌های دل استسکوت می‌کنم اما دلم پر از غوغاست
شاعر: نجمه مولوی
بسم رب
 
حتی اگر بامن حرفی نداری، باز هم با من حرف بزن..
مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از چیزهایی که تو از آن ها خبر نداری برایت بگویم..
از روزهایی بگویم که تو نبودی...
از دردهایی بگویم که تنهایی کشیدم...
حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو : واقعا؟
تا چانه ام گرم شود و شاید آن بین ها خسته شوم..
هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن..
من از سکوت واهمه دارم...
سکوت اصلا علامت رضایت نیست...
من هرچه سکوت دیدم، همان رفتن بود....
 
 
‹‹..کسانی که ادعا می‌کنند اخلاق‌مدار یا دین‌مدارند، میزان حساسیّتی که از خود در برابر نقض این ارزش‌ها نشان می‌دهند باید با میزان اهمّیّت ارزش نقض شده متناسب باشد. یعنی اگر در برابر نقض یک ارزش درجه چندم از خود واکنش شدیدی نشان دهند، امّا در برابر نقض یک ارزش درجه اول سکوت کنند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهند، این نشان می‌دهد که انگیزه آنان در دفاع از ارزش‌های اخلاقی یا دینی انگیزه‌ای سیاسی یا اقتصادی است، نه انگیزه‌ای دینی یا اخلاقی. ه
سکوت و سکوت و سکوت
شاید جایی در میان این جاده ی تاریک کسی ایستاده باشد به تماشا
به تماشای جان دادن من 
شاید کسی باشد که بخواهد جلو بیاید و ببیند از درون مردمک های حیرانم دلیل این همه سکوت را 
شاید صدای فریاد مرا شنیده باشد
شاید کسی در تاریکی ایستاده باشد.... 
رسوا خدا صلی  الله علیه وآله فرمودند:کسی که به عهد و پیمان خود پایبند نیست دین ندارد.
 می دانیم مهمترین سرمایۀ یک جامعه،اعتماد متقابل افراد نسبت به یکدیگر است،اصولا آنچه جامعه را از آحاد پراکنده بیرون می آوردو همچون رشته های زنجیر به هم پیوند می دهد،همین اصل اعتماد متقابل است که پشتوانۀ فعالیتهای هماهنگ اجتماعی وهمکاری در سطع وسیع می باشد.
عهد وپیمان وسوگند،تأکیدی است بر حفظ این همبستگی و اعتماد متقابل،اما آن روز که عهد وپیمانها پشت سرهم
سکوت با من …بی من …همه لحظه هایم سکوت است …درد هایم از سکوت استاشک هایم از وجود سکوتیست که تمام روشنی های زندگم را تیره کردهکاش نبودنبود ومن می توانستم ان را در هیچ قسمتی از زندگیم نبینم
 
 
دلتنگی فقط یک اسم مستعار استبرای تمام حس هایی کهاسمشان را نمی دانیمو هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند . . .
 
 
 
زندگی نوشتنی زیاد دارهاما گاهی هیچی پیدا نمی کنی بنویسیجز ، سکوت . . .
ادامه مطلب
خب. بچه ها تصمیم گرفتم عکوان مطلبو پادشاه رابطه بذادم.
بنظرم یه نوع شخصیت اینشکلی وجود داره‌
این نوع شخصیت طبق اهداف شون که بد هم نیست جلو میرن با همه ارتباط خیلی خوب و گرم و صمیمی برقرار میکنن. ولی یه باگی دارن.
این افراد در برابر افراد درونگرا خیلی پررنگ دیده میشن و درونگرا ها عموما فکر میکنن که صرفا بخاطر اینکه با اونا صمیمی و اوکی رفتار میکنن ینی ازشون خوششون اومده و خیلی خوب میتونن باشن براشون پس بهشون وابسته میشن. چون اودشون نمیتونن با
امشب که شب بیست و سومه یاد اون روزی افتادم که ساکت نشستم، بلند نشدم بگم چرا داری سخت‌ترین لحظه‌های زندگی یک زن رو مسخره می‌کنی،چرا تویی که با این پوشش و اعتقاداتی داری این‌کار رو می‌کنی.بلند نشدم بگم اون شهیدی که مسخره‌ش می‌کنی هرچقدر با اعتقادات تو نخونه بالاخره همسر و امید یک زن بوده، یکی هم‌جنس خودت، چطور به خودت اجازه می‌دی این‌طور باشکوه‌ترین لحظات و در عین حال سخت‌ترین لحظه‌هاش رو مسخره کنی.
حرف نزدم سکوت کردم.نمی‌گم رفتم نشس
من از قوی بودن میترسم!از آن جنس قوی بودن ها که در ذهن اتفاق نمی افتد… که فقط تظاهر است، نمایش قدرت است…از آن ها که وقتی کسی غمی دارد، سکوت می کند، معمولی رفتار می کند، لبخند می زند تا به همه نشان دهد که محکم است اما در حقیقت آنقدر به گذشته فکر می کند که امیدهایش زیر خروارها حسرت دفن می شوند، و احساس زنده بودن را از خودش می گیرد …قوی بودن، خودسانسوری نیست سکوت نیست…گریه کن !فریاد بزن به در و دیوار مشت بکوب دلت را خالی کناما بعدش روی پاهایت
اریک برن : نظریه تحلیل رفتار متقابل (TA) و حالتهای والد کودک بالغ

اریک برن
نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط اریک برن (۱۹۶۱) که روانپزشک و روانکاو بود بنا نهاده شده است . اریک برن روش تحلیل تعاملی را روشی عقلانی برای شناخت و تحلیل رفتار ، توصیف عوامل مؤثر در ارتباط بین افراد ، و مبین روابط نادرست بین انسان ها می داند. این نظریه از نارضایتی اریک برن از طولانی بودن روانکاوی در درمان مشکلات مردم نشأت گرفته است. اریک برن متوجه شد که مراجعان او با بکارگی
 
تحقیق تحلیل رفتار متقابل
فایل ورد تحقیق تحلیل رفتار متقابل در 37 صفحه قابل ویرایش و آماده پرینت.
مشخصات فایل

تعداد صفحات
37

حجم
112 کیلوبایت

فرمت فایل اصلی
docx

دسته بندی
روان شناسی

توضیحات کامل
تحقیق تحلیل رفتار متقابل
 
بخشی از متن:تاریخچه تحلیل رفتار متقابل:در سال 1957 اریک برن اولین مقاله علمی خود را با عنوان تحلیل رفتار متقابل ارائه داد. انتشار کتاب پرفروش برن (بازی ها) در اواسط دهه ی 1960 تحلیل رفتار متقابل را در سطح جامعه مطرح ساخت.برن میخ
گاهی بهترین حربه نه برای ضربه ی کاری به دشمن یا حریف بلکه برای آرامش چیزی نیست جز سکوت .
سکوت معمای بزرگیه که بندرت میشه صد در صد حل اش کرد . معمولا در مواجه با سکوت ما پاسخ را حدس میزنیم . گاهی قریب به یقین و گاهی غریب به یقین !
سکوت در مقابل ورود به حریم خصوصی پیام قاطعانه تری داره تا اینکه توی چشمای طرف نگاه کنی و بگی : وارد حریم خصوصی من نشو !
اینجا که اروپا نیست . مردم ما براحتی به خودشون اجازه می دن وارد حریم دیگران بشن و حتی برای دیگران نسخه بپ
از روابط عاطفی متقابل که انگار با ترازو اندازه گیری میشه خوشم نمیاد و قطعش میکنم
چون رابطه اگه عاطفی باشه
متقابل هس
ولی تو ترازو جا نمیشه!!!!
 
البته شاید نباید قطعش کنم
شاید تبریک میگفتم بهتر بود...برای خدا تبریک میگفتم
الان منم رفتار اونو گذاشتم تو ترازو
اینطور نیست؟!
سکوت...فریادی خاموش...می خواهم در میان این هیاهو فریاد بزنم... خواستار سکوتی طولانی شوم، نگاه های متعجب به سوی من جلب شود و دور شوند از من و فریاد هایی که حکم زندانی شدن روح من در جسمی بی جان را میدهد... اری از من دور میشوند، میروند و من بازهم تنهایی را با تمام وجود حس می کنم...در دنیایی که آدمک هایی با نقابی سرشار از تظاهر و لبخندی خالی از حس از هم همه لذت می برند، من تنها مانده ام... من همانی هستم که خود را میان خاطرات شاد خود جا گذاشته و اینک تنها ک
سکوت...فریادی خاموش...می خواهم در میان این هیاهو فریاد بزنم... خواستار سکوتی طولانی شوم، نگاه های متعجب به سوی من جلب شود و دور شوند از من و فریاد هایی که حکم زندانی شدن روح من در جسمی بی جان را میدهد... اری از من دور میشوند، میروند و من بازهم تنهایی را با تمام وجود حس می کنم...در دنیایی که آدمک هایی با نقابی سرشار از تظاهر و لبخندی خالی از حس از هم همه لذت می برند، من تنها مانده ام... من همانی هستم که خود را میان خاطرات شاد خود جا گذاشته و اینک تنها ک
 
هیچ زیربناى اجتماعى از آن زیربناى شوم خطرناکتر نیست که انسانى، یا انسانهایى، بتوانند هر چه می‌‏خواهند بکنند بی‌‏آنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بی‌‏آنکه بشود از آنها بازخواست کرد. مسئولیت در جامعه اسلامى مسئولیت متقابل است. همه نسبت به یکدیگر مسئول‌اند.  
 محمد حسینی بهشتی
 
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
عما: من باید از اینجا برم
ویلیام : کی برمیگردی؟
عما : هیچوقت 
ویلیام : نه ... نرو 
عما : باید برم 
ویلیام : نمیشه نری؟
عما : نه ... نمیشه ... تو باهام بیا.... میای؟
ویلیام : نه 
عما: سکوت
ویلیام: سکوت 
عما: پس من میرم پنج سال بعد برمیگردم :)
 اگه برگردم فقط به خاطر تو بر میگردم ویلیام 
ویلیام: :) ..... پشیمون شدم ... برنگرد ... فقط موقع رفتن برام دست تکون بده :)
عما: سکوت 
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی... وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند...!)
نمیتونم اعتراض کنم...که چرا تنها درد میکشی...چرا جایگاهمو پایین تر اوردی...چرا...فاصله گرفتی...یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم...الان اما...ضد ضربه شدم...شایدم بی تفاوت...خیلی خستم...از همه چی...از دویدن و نرسیدن...از فرار کردن...از جنگیدن...از دروغ و صداقت...از وفاداری و خیانت...از دل شکستن و شکسته شدن...سکوت...سکوت...سکوت...از سکوت خستم...الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد...ساکتم...به اجبار...اجبار...اشتباهات خودم...صلاح دیگران...بعضی وقتا
بر اساس این نظریه از آنجاییکه سفیر به عنوان نماینده رئیس دولت و مردم خویش در نزد دولت پذیرنده به ایفای ماموریت می پردازد و در واقع از سوی رئیس دولت و مردم جامعه خود ماموریت دارد، وی نمایان گر شخصیت دولت خویش است از اینرو وی می بایست دارای مصونیت هایی از سوی دولت…
ادامه مطلب
پرسشنامه سنجش روابط متقابل (هیر، 1977)
دانلود پرسشنامه استاندارد سنجش روابط متقابل تالیف هیر (1977)، در قالب فایل word، شامل 21 گویه و 8 مولفه، همراه با راهنمای نحوه نمره گذاری و تفسیر، روایی و پایایی و منبع مورد استفاده شده. این پرسشنامه توسط هیر در سال 1977 ساخته شده است که شامل 61 گویه در طیف ...
یاد بگیریم آدم های به موقعی باشیم !آدمهایی که سر وقت در برابر احساس ها و رفتارها عکس العمل نشان می دهند به موقع محبت می کنند و به موقع گله و شکایت …یاد بگیریم که در برابر ترس، ناکامی  نگرانی ،خشمو دلخوری … سکوت نکنیمو پنهان کردن احساسات یا به اصطلاح "در خودمان ریختنشان" را دور بریزیم  …


ادامه مطلب
تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندار م نرسیدم به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بو د تموم شد دنبالش/بروم سکوت همه  جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها 
تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن. 
چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندارم. نرسیدم. 
به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بود تموم شد.
 دنبالش بروم سکوت همه جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها ...
بنظرم اگر کسی را دوست داشته باشید نمی توانید سکوت کنید. من چند بار خواستم مدتی سکوت کنم اما نتوانستم. نمی دانم اگر چیزی نمی گفتم، می آمد و می پرسید: محمد اتفاقی افتاده؟! نمی دانم فقط می دانم سکوت الان اش تحمل ناپذیر است. چیزی نمی گوید، فقط گوش میگیرد. اگر چهره به چهره بودیم می دانستم بیابم این سکوت اش چه معنی را می دهد اما الان برایم غیرقابل تشخیص است. نمی خواهم بپرسم: اتفاقی افتاده؟ می خواهم‌ در انتظار بشینم و من بگویم او بشنود. او روزی سکوت اش
هیچ چیز، جای واجبات ما را نمی گیرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات دینی به مستحبات پناه می بریم ، فکر کردیم که 10 تا زیارت عاشورا بگذاریم ، جایگزین سکوت ما در برابر ظلم و جایگزین بی همتی ما در برابر فقر محرومین و تکاثر متکاثرین می شود ! اینجور نیست . همان قدر که دغدغه نمازها و روزه های قضا شده را داریم ، باید دغدغه نهی از منکرهای قضا شده مان را نیز داشته باشیم . چه نهی از منکر هایی که از ما قضا شد ، با توجیهات مختلف!
پی نوشت : به وقت تفکر صبحگاهی
والدینی که از روش قرار دادن محدودیت های زیاد برای تربیت کودکان استفاده می کنند باید قبول کنند که روش صحیحی را به کار نمی برند و مانند زمان های قدیم دیکتاتورانه با کودکان رفتار می کنند. هدف از تربیت کودکان، باید آموزش احترام گذاشتن متقابل به آن ها و آماده کردن آن ها برای پیروی از قوانین اجتماعی است و فرقی نمی کند که کدام شیوه تربیتی را بکار می برید.
 
 
لیست شرکت های بیمه ای در ایران    
 
 
بیمه آرمانبیمه آسماریبیمه آسیابیمه اتکایی ایرانیانبیمه البرزبیمه امیدبیمه ایرانبیمه ایران معینبیمه پارسیانبیمه پاسارگادبیمه تجارت نوبیمه خاورمیانهبیمه تعاونبیمه توسعهبیمه حافظبیمه دانابیمه دیبیمه رازیبیمه سامانبیمه سرمدبیمه سینابیمه کارآفرینبیمه کوثربیمه مابیمه معلمبیمه ملتبیمه میهنبیمه نوینشرکت بیمه متقابل اطمینان متحد قشمموسسه بیمه متقابل کیش
 
 
 
       امیرحسین خالقی
 
"تفاوت است میان آنکه با مردم برابر رفتار کنیم با اینکه تلاش کنیم آنها را برابر سازیم". (هایک)
 
برابری البته واژه دلفریبی است، ولی اینکه آدم ها با هم برابرند یا باید برابر باشند، دقیقا یعنی چه؟ همه یک شکل بپوشند و بخورند و زندگی کنند و آموزش ببینند و ...؟ 
 
به نظر نمی رسد دلپذیر و حتی ممکن باشد که جامعه انسانی را به کلونی حشرات بدل کنیم! تقسیم کار چه می شود؟ تنوع "ذاتی" انسان ها از حیث استعدادها و احتیاج ها را چه کنیم؟
ما دو نفر بیداریم و سکوت شب رو می شکنیم.ما دو نفر بیداریم و با صدای خنده های پر هیاهویمان،سکوت شب را می شکنیم.دست هم را میگیریم و می دویم و از ته دلمان فریاد میزنیم تا آسمان شب صدایمان را بشنود.
و بداند ما دو نفر،بیداریم و در این سکوت شب،عاشق هم هستیم:)♡
#من_نوشته 
حق
به گمان این حقیر این 2 گرم و شاید هم کم و شاید هم بیش را اگر انسان نگه دارد، اکثر راه را رفته است.
منطقیون در تعریف حدی انسان گفته‌اند که حیوان ناطق و عرض شود که انسانیت محقق نشود الا آن گاه که ناطقیت محقق شود و ناطقیت محقق نشود مگر پس از سکوت طولانی تا آن سکوت سبب شود که بذر نطق انسان شکوفا شود.
یادم نیست که از که بود که شنیدم که فرمودند که من سالیان دراز سکوت کردم تا توانستم این مطالب عالیه را بگویم.
به قول شیخنا بهایی:
عزت اندر عزلت آمد ای فل
رفتار متریال غیرخطی
در: آموزش تحلیل غیرخطی با سپ, تحلیل های غیرخطی در Etabs
 در تحلیل غیرخطی شما برای مدلسازی رفتاری اجزا از رابطه کلی نیرو- تغییر شکل یا منحنی‌های دیگری که رفتار را نشان می‌دهند استفاده میکنید. در شکل زیر به نقل از FEMA356 منحنی ساده شده کلی رفتار بار- تغییر شکل نشان داده شده است. این مدل از نقطه A (عضو فاقد بارگذاری) تا یک نقطه تسلیم مؤثر در B، خطی است و بین نقاط B و C سختی کاهش یافته‌ای به صورت خطی وجود دارد که با یک کاهش ناگهانی در
به نام او...
 غروب یک‌ روز زمستانی بود. دفتر شعرش را باز کرد و خواند:
چون رملهای خسته ی صحرا نشسته امبی وزن و در سکوت همین جا نشسته ام
گفتم: دست بردار، بی وزنی و سکوت صفت قاصدک هاست، اما تو که قاصدک نیستی نازنین!
لبخند زد و گفت: اما میتونم باشم ها!گفتم: من که عاااااشق قاصدکهام، چون هنوز هم به خیال خام بچه گی هایم ، فکر می کنم قاصدکها از طرف خدا برایمان خبرهای خوب می آورند. ثابت کن که شبیه قاصدکی!!
اما بعدش یادم رفت بهش بگم: شوخی کردم به خدا!
و ثابت ک
بهش میگم تا حالا شده از دستم ناراحت بشی؟
میگه:همینکه هیچی نمیگی و میریزی تو خودت...همینکه به رومون نمیاری...این همه سکوت ناراحتم میکنه....ناراحتمون میکنه...!
دستمو محکم میفشاره و من فقط میتونم لبخند بزنم شاید به خاطر اینکه به اندازه سر سوزن در برابر همه اون کارایی که کردن، منم تونستم ناراحتشون کنم.... و شاید هم برای تاسف...به خاطر اینکه نمیتونم دوباره تغییر کنم...چون خیلی درد کشیدم تا که به این آدم تبدیل بشم...
حتما برای شما هم پیش اومده در تعامل با افراد دیگه احساس کردید با شما درست برخورد نشده یا حقی ازتون ضایع شده و نسبت به این مسئله  واکنش مناسبی نشون ندادید، طوری که بعد ها پشیمون شدید و کلی احساس خشم و نفرت و رنجش با خودتون حمل کردید، این مطلب میخواد به این موضوع بپردازه که سبک رفتاری مناسب چی هست ؟
ما آدم ها در تعامل با افراد دیگه سه سبک رفتاری داریم:
منفعل (passive)
پرخاشگرانه (agressive) 
و جرات مندانه (assertive)
* رفتار منفعل یعنی در احقاق حق , بیان احساس
در دنیایی زیستن که وخامت درد و زخم  هر روز بیشتر از دیروز  بر انسان می افزاید و زندگی انسان را لکه دار می کند . انسانهایی متفاوت با افکار متفاوت پیر جوان دوست همسایه حراف دزد و.....
ادمها حیات خوش را از انسانها  سلب می کنند . 
برای زیستن و خوش بودن باید بهترین راه را منتخب نمود . و با مزاج و افکار آنها ساخت 
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گرد هم آورد . بلکه ان است که هر فرد باید بیاموزد که با معایب و افکار دیگران انان  را بپذیرد و تح
پتکو و همکاران 2007 دریافتند که در A1 ماکاک، نورونها در طول فواصل سمعک زیمنس سکوت در تون BF پاسخدهی نداشتند اما اگر همزمان با فواصل سکوت، نویز برست ارائه شود، پاسخ می دادند و این پاسخ تفاوت چندانی با ارائه تون ممتد بدون نویز مسدود کننده نداشت. آنها چند نوع نورون شناسایی کردند که الگوی پاسخ آنها به این محرکات متفاوت بود. مشخص شد نورونهایی که الگوی پاسخدهی پایدار به تونها دارند، وقتی فواصل سکوت با نویز پر می شد همچنان پاسخ می دادند. اما نورونهای د
در دنیایی زیستن که وخامت درد و زخم  هر روز بیشتر از دیروز  بر انسان می افزاید و زندگی انسان را لکه دار می کند . انسانهایی متفاوت با افکار متفاوت پیر جوان دوست همسایه حراف دزد و.....
ادمها حیات خوش را از انسانها  سلب می کنند . 
برای زیستن و خوش بودن باید بهترین بود و بهترین راه را منتخب نمود . و با مزاج و افکار آنها ساخت 
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گرد هم آورد . بلکه ان است که هر فرد باید بیاموزد که با معایب و افکار دیگران انان  ر
اگر او را دیدید به او بگویید دوستش دارم اندازه ی تمام فاصله هایی که هیچ وقت حتی در خواب هایم هم کم نشد،بپرسیدهنوز هم من را دوست دارد؟اندازه یک تک زنگ، لااقل اندازه یک سکوت پشت تلفن همگانی...
.....
پی متن؛نمیدونم این متن مال کیه و از کیه...اما مال هر کی هس ...روح امواتش شاد ...همین!
سلام
با اینکه دیروز و امروز به شدت غمگین بودم و احساس خیلی بدی داشتم، سعی می کنم به روی خودم نیاروم و ادامه بدم.
دیگه زندگی همینه، راحت نیست، باید ادامه داد.
دارم سعی می کنم که آروم و بی صدا ادامه بدم.
هرچی بی صداتر بهتر.
سکوت و دگر هیچ
تعریف روانشناسی :روانشناسی که بررسی و مطالعه علمی رفتار و فرایندهای ذهنی تعریف شده هدفش توصیف، فهم و درک، پیش بینی و کنترل رفتار موجود زنده است.▪ توصیف: منظور از توصیف این است که با ثبت دقیق مشاهدات رفتاری، آن چه که اتفاق افتاده یا خواهد افتاد را توصیف، نامگذاری و طبقه بندی کنیم.▪ فهم و درک: مقصود از فهم و درک آن است که بتوانیم علل یک رفتار را توضیح دهیم.▪ پیش بینی: منظور از پیش بینی آن است که با توصیف و توضیح یک رفتار می توان به پیش بینی رفتا
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت.. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت.. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت.. خدا سکوت کرد.

به
پر و پای فرشته‌ و انسان پیچید.. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور
انداخت.. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد.. خدا سکوتش را
شکس
بر روی صفحه‌ی سیاه مانیتور روبرویم، دو جمله نقش بسته است. شما امروز میمیرید حرفی دارید؟! میخواهند مرا به حرف بکشانند. از سکوتی که سال‌هاست کنار من است دورم کنند تا به حرف بیایم، شاید هم باید بگوییم من مقصر مرگ آنها نبودم و فقط میخواستم دنیا را جای بهتری کنم.
البته بیشتر شبیه جایی مانند سکوت از آب در آمد. باور نکردنیست، این واژه غریب را حتی نمی توانی حرفش را بزنی!! فقط باید بشکنی اش تا بتوانی بیان اش کنی ، بیچاره سکوت! بارها و بار ها شکسته شد ام
آداب سخن گفتن
در اسلام باب وسیعی برای این مسأله گشوده شده، از جمله اینکه: تا سخن گفتن ضرورتی نداشته باشد سکوت از آن بهتر است. چنانکه در حدیثی از امام صادق  علیه السلام  می خوانیم: السکوت راحة للعقل؛ سکوت مایه آرامش فکر است. [1]
و در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا  علیه السلام  آمده است:من علامات الفقه: العلم و الحلم و الصمت، ان الصمت باب من ابواب الحکمه؛ از نشانه های فهم و عقل، داشتن آگاهی و بردباری و سکوت است، سکوت دری از درهای حکمت است. [2]البت
هر روز که می‌گذرد بیشتر از هیاهوی زندگی اجتماعی- خانوادگی خسته می‌شومدلم می‌خواهد به منطقه‌ای دور در طبیعت پناه ببرم؛ جایی که آدم‌ها نیستند، جایی که صدای سکوت را بشنوم، جایی که در خلوت محض خودم باشم
خلوت و تنهایی و سکوت برای من معادل آرامش است
دوست دارم همین فردا کوله‌ام را بردارم و به مزرعه‌ای دور دست بروم، روزه‌ی سکوت بگیرم و تنها گوش کنم
اما آدم‌ها هر روز استدلال‌هایی مثل « ما اجتماعی خلق شدیم و تنهایی دوامی نداریم»، «آدمی که تنها
بزرگواری از 20 سال آینده خودشان و منتها رجای 20 سال آینده خودشان نوشته‌اند و  چقدر خوب که میدانند چه میکنند و چه میشوند.استادی دارم که فکر کنم علاقه نیز دو طرفه است چون هر موقع کلاسی داشتیم، ایشان من را در کنار خودشان جای میدادند(این قسمت برای تعریف از مقام منیع بنده است!!!) پس از بحث‌های فلسفی که خواهش فراوانی کردم که سیر درسی به ما بدهند و ایشان قبول کردند و سیر را دادند در انتها گفتند که این سیر برای من 20 سال طول کشیده!20 سال طول می‌کشد تا انسا
همش فکر میکنم کاش لاأقل این دم آخر طبق ادعاهایی که دارن، باهام رفتار میکردن، به پاس اون 6 ماهی که باهاشون بودم و سعی کردم هیچ قانونی رو زیر پا نذارم. اما کلاً ترجیح میدم حرف نزنم و گله نکنم هیچوقت، خوشحال میشم آدما هم به سکوت آخرم احترام بذارن و در واقع "رهام" کنن و فقط برن! چون حرف زدن بعد از اینکه پر از اشتباهیم و خطا، چیزی نیست جز توجیه!
اگه به سکوتم احترام میذاشتن و توضیح نمیخواستن، لاأقل با این حس و حال بد تموم نمیشد همه چی!
بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
خلاصه جلسه گذشته این شد که انسان در برابر ظلم دو رفتار دارد 
یا عکس العمل نشان می دهد و خودش ظلم می کند 
یا سکوت می کند حالا این سکوت یا از جانب خودش است که به او ظلم شده یا از جانب دیگران که به دیگری ظلم می شود و تماشا می کنند. من حیث المجموع هر سه دسته جزء ظالمین هستند
دعواهای خیابان تصادفات آتش سوزی های خانه و مغازه و ماشین و ... را شما نگاه کنید این اتفاقتی است که در
 میگن یکی از این سه گزینه باعث پیشرفت میشه:
1) عشق
2) پول
3) انتقام
من گزینه سوم رو انتخاب میکنم
انتقام از کسایی ک نفرت و کینه رو ایجاد میکنن، کسایی ک حسادت رو به جونشون میخرن، کسایی ک از کوچیکترین مسائل مسخرشون پست و استوری میزارن درصورتی که کارهاشون هیچ ارزشی نداره
خیلیا از کارهای من خبر ندارن، خیلیا نمیدونن من الآن کجام و حتی قرار هم نیست بدونن
خسته ام از این همه تکبر و فخر فروشی و طبل تو خالی بودن، اهداف پوچ و مسخره ای ک هزاران نفر اون رو داشت
وقت هایی هست که علی در سکوت، به قول خودش با آهنگ زندگی به سیگارش پک میزند. وقت هایی هست که میم در سکوت پاهای درازش را درون خودش جمع میکند و مثل یک لک لک غمگین به دیوار زل میزند و حسین آرام و قرار ندارد و با موهایش بازی میکند یا به صفحه لپ تاپش زل میزند و من... من به این سه نفر نگاه میکنم و تلاش میکنم که این سکوت لعنتی رو بشکنم اما گاهی زور سکوت خیلی بیشتر از زور مزه ریزی های من است...انگار این سکوت، منی که کمترین گره رو بین بقیه توی زندگی ام دارم در ح
 
امروز وقتی از خواب بیدار شدم،به امید دیدن برفی که داره میباره و رو زمین نشسته پرده ی پنجره ی اتاقم رو کنار زدم.انتظارم برآورده شده بود.برف به سنگینی مشغول باریدن بود و شهرم یکدست سفید پوش شده بود ...
 
خب حقیقتا تلاش کردم ادامه ى متن بالا رو بنویسم.ولی نوشتنم نمیاد.نمیدونم چی بگم بعد از دوماه سکوت.از اتفاقات این مدت.از رفت و امدها.از سفرها.از احساسات.از کارهای نیمه تمام.از ارزوها و دل مشغولی ها و دلمردگی ها.از اتفاقات اجتماعی و سیاسی که تو زند
نمی گم آدم حسودی نیستم هستم ولی خودم رو کنترل میکنم و به خودم میگم نردبان زندگی تو با دیگران فرق میکنه امشب آدم هایی رو دیدم که با تمام وجود حس کردم چقدر از تک تکشون بیزارم آدم هایی که فقط خودشون رو میبینن به خودشون اجازه میدن به حریم خصوصی دیگران وارد بشن توهین کنن تا طرف مقابل رو کوچیک کنن تا عقده حقارت خودشون رو آروم کنن و نمی دونن من امشب شاید برنجم یا حتی دلم بشنکه ولی یک چیز مسلمه این آدم که اینقدر میتونه یکی رو آزار بده چند برابر داره از
 به نام خدا
ماهی: راستی حوری، می‌گم شما خیلی خونسردین، حتما هیچ وقت باهم دعوا نمی‌کنین؟!
من: چرا! دعوای خواهری همه دارن دیگه!
دکتر شین: نه بابا! تو حوری رو تصور کن که جیغ می‌زنه، گریه می‌کنه، غر می‌زنه، یا جدی جدی فحش می‌ده:-)))
من: خب منم آدمم دیگه!
دکتر شین: خب نهایتش می‌گی: از تو انتظار نداشتم و بعد پنج دقیقه سکوت می کنی:-))
من: خب معمولا بعد از دعوا سکوت می‌کنن دیگه:/
ماهی: کی واسه دعوا سکوت می‌کنه آخه؟! :|

چنین تصور گوگولی مگولی طوری دوستان از
رییسم الان داشت تذکر میداد سروری باید طوری با دیگران رفتار کنی که متوجه بشن چقدر کارت ارزشمنده و بدونن داری بهشون لطف میکنی.
گفت اشتباه از رفتار تو هست که بقیه طلبکارت هستن. درستش این هست طوری رفتار کنی که خودشون رو بدهکار بدونن.
نتونستم به ایشون بگم مشکل من در زندگی معمولیم هم همین هست گاه گاهی.
@the52hertzalone1 چه خوش گفته شاملو “سکوت سرشار از ناگفته هاست”مشکوکم اگر تاریخ ایران زمین ،ناگفته ها را بگوید چرا که لب دوخته ایم در درون در هم آواره ایم به سخت جانی مان این گمان هست که مغرورانه  به روزهای خوش ناکجا امیدواریم...#انتشارات_پنجاه_دو_هرتز_تنهایی#احمدشاملو#گفتند #که#نمی#خواهیم#بمیریم#the52whale#the52hertzalone#the52hertzwhale
به نام خدا
اولین جلسه را شروع میکنیم
مهمترین بخش در موسیقی نت است که نت ها عبارت اند از : دو، ر، می، فا، سل، لا، سی، دو
همان طور که مشاهده میکنید نت ها بر روی پنج خط حامل کشیده شده اند.
در موسیقی نت ها را از چپ به راست میخوانیم. 
ما در موسیقی چند کلید داریم که در پیانو تنها به دوتای آنها نیاز است یکی کلید سل که در اول تصویر مشاهده میکنید و دیگری کلید فا.
 در خط حامل هر نت به یک میزان مشخص کشیده میشود که به آنها سیاه،سفید، گرد و چنگ میگویند. 
هر سیاه
کانال ما در سروش دنبال کنید
❄❄❄❄
خسته اماز نگفته هادلشوره دارماز خط بی پایان توبعضی وقتا دلم کمی سکوت میخوادوقتی همجا سکوت است دلم یکم پرتوقع میشوداون وقت اغوش گرم تورا میخوادبرای همین از این روزها سرگردان خسته امارسالی #شیما_عبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
حرف حق گاهی تلخ است
ولی باید آن را شنید
و می شنود...
و باید آن را پذیرفت 
و می پذیرد....
و باید مدتی سکوت کرد
و سکوت می کند
تا بشنود و بپذیرد و پالایش کند 
و دوباره بشنود و بپذیرد و پالایش کند و ....
و اصلاح شود...
و چشم دوباره بینا شود....
باید سیستم جدید تقوا را متناسب با محیط جدید
روی مملکت وجودی 
نصب و راه اندازی کند....
دیگر این گونه نمی شود....
احکام جدیدی برای مراقبت از مملکت وجودی باید وضع شود....
و باید سعی کند که در شرایط جدید
آدمی از خود باید به کجا پناه ببرد؟ شاید به خلوت و سکوت
رنجی که علتش از درون باشد، تنها با خلوت و سکوت و پنهانی التیام می‌یابد، شاید البته؛ اینجا نمی‌توان از چیزی مطمئن بود.
مدتی احتیاج دارم به نبودن و اینجا نمی نویسم.
متاسفم
سکوت کرده ایم به احترام همه حرف های نگفته ای که مانده است
سکوت کرده ایم شاید میان سکوت ها پیامبری به سخن در بیاید 
پ ن خسته ام شدید سه چهار روز هست هیچ تلفنی جواب ندادم هیچ پیامی هم......
یه دوست جدید پیدا کردم باشگاه سوارکاری داره گفته بیا کلاس سوار  کاری یه جورایی اغفال شدم برم ولی هزینش برام زیاده بعدم حالا برم کلاس سوار کاری اسب از کجا بیارم ولی تصورشم برام هیجان انگیزه اسب سواری قول داده رفاقتانه بابت هزینش باهم کنار بیایم اگه کنار اومد می
همه رفتن مراسم عزاداری و من تنها موندم تو خونه. اصلا حس و حالش رو ندارم. هم به خاطر این‌که کلا آدم‌گریزم و حوصله‌ی آدمها رو ندارم هم این‌که اگه برم آدمهای آشنای زیادی رو قراره ببینم و همه‌شونم می‌خوان بپرسن که دفاع نکردی هنوز ؟؟!!‌ یا مثلا نمی‌خوای بچه‌دار بشی ؟‌ و خب این دوتا سوال خیلی روی اعصابم رژه میره. از طرفی هم اینجا اینجوریه که هیئت می‌ره تو خیابون و زن‌ها دنبال هیئت راه میفتن و فقط تماشاکننده هستن و اینم به من حس بدی میده.همه‌ی
معرفی ده کتاب پیشنهادی:
فلسفه ی تنهایی/لارنس اسونسن
جنس ضعیف/اوریانا فالاچی
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد/اوریانا فالاچی
بار هستی/میلان کوندرا
حرف هایی برای امروزی ها/محمدرضا سرگلزایی
من ملاله هستم/ملاله یوسف زی
جاناتان مرغ دریایی/ریچارد باخ
عصبیت و رشد آدمی/کارن هورنای
روانشناسی زنان/کارن هورنای
تحلیل رفتار متقابل/اریک برن
میلاد محمدی/مرداد98
مسدودسازی صفحات برخی از مقامات حاکمیتی ایران از جمله فرماندهان سابق و فعلی سپاه پاسداران باعث واکنشات مختلفی شده و به نظر می‌رسد مجلس شورای اسلامی نیز به این موضوع ورود پیدا کرده است. یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرده که خانه ملت قصد دارد در طرحی متقابل، اینستاگرام را در ایران
ادامه مطلب
هزاران فریاد در سکوت من نهفته است
اقیانوس های اشک در آه های من نهفته است
روی میرسم به آرزویم؟ 
چیزی نمانده تا با هیجده سالگی ام خداحافظی کنم...
هیجده سالگی ای که با اشک و اه گذشت
خدایا
در من چه دیدی
که کول بار غم جهانت را در بغچه ای بستی 
و روی دل من گذاشتی 
در من چه دیدی که مرا محرم راز خود کردی؟ در من چه دیدی که به اینجایم کشاندی؟ 
 
وقتی یه چیزی که دوست دارم رو به کسی ( منطقیه که هرکسی نه ! طرف از هزار و یک فیلتر رد میشه ) نشون میدممیدم بخونه یا گوش کنه یا ببینه
و طرف از بیخ و بن اونو اسپویل میکنه 
" همون شهید کردن خودمون "
.
.
.
حق دارم در این لحظه بمیرم :|
به این نتیجه رسیدم باید در برابر دوست داشتنی هام یک انحصار طلب به معنای واقعی کلمه باشم !
اینطوری نه کسی جرات اسپویل کردن دوست داشتنی هامو به خودش میده 
نه من ناراحت میشم 
.
.
.
ببین چقدر منطقی با رفتار بد ادما ( به زعم من بد ) کنار
ماه می خواند، آسمان می داند و ابر می بارد. در میان ستارگان همهمه است. فریادی از ماه که سکوت را شکسته، سکوت آسمان که سنگین است و زجه ابرها که بی پایان کشیده می شوند. ماه انتظار تنهایی را می خواند، آسمان انتظار تنهایی را می کشد و ابرها انتظار رفته را می گریند.
کیستی؟
ماه در انحنای سکوت شب کوچه؟
آسمانی نشسته بر لب پنجره پرده کشیده؟
یا ابری در تاریکی اتاق چمبره زده؟
و اما پایان نمی دهم بدون تو، زمین. تو در انتظار چیستی؟ نمی دانی؟ ترسم از همین است. پر
دعا کنید عمری باشه !من فردا برم و چندماه دیگه برگردم 
و برای نوبت بعدی دکترم برم حال اون منشی بی فرهنگش رو بگیرم
بعضی وقتها در برابر بعضی آدمها نباید سکوت کرد ، نباید با جمله ی "در شان من نیست" خودت رو قانع کنی
باید به بعضیها بفهمونی چخبره
بعدا میام کاملتر مینویسم.
#سر:
سر به هوایم کردی
به خیالت بگو
گاهی در تب و تاب رویا
سری به خواب من بزند

#چشم:
مژگان چشمانت
عشق را ماهرانه
بر ایوان مداین دل
و آب و آیینه چشمم دوخته است

#سکوت:
به دیوار ترک خورده سکوت
تکیه داده ام
واژه های دلتنگی
همراهی میکنند
با آواز پر هیاهو غصه
قصه سکوت ام را

#دلتنگی:
طوفان دلتنگی
شاخه های صبرم را
به پنجره خاطرات میکوبد
و تو فراموش کرده ای
در قهقهه ی خوشیهایت
هق هق دلتنگی ام را

#خدا:
آغوش خدا همیشه باز است
اگر بنشینی 
عاشق وار پشت درب
با
این هفته کتاب دو قرن سکوت اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب را خواندم. کتاب تاریخی بسیار خوب و جذابی است و اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار قرار می دهد. 
 
استنادات تاریخی ایشان به نظرم بسیار خوب و به جا است و به همه شما عزیزانی که احتمالا این کتاب را نخوانده اید هم توصیه می کنم حتما خواندن این کتاب ارزشمند را از دست ندهید.
 
شاد باشید
حرف بزن سخن بگو سکوت توست آتشینسهم من ازسکوت تو عزلت خامشم ببینیارمن ای نگارمن ای همه بود وهست مننگو سخن زرفتنت مکن دل مراغمینحضورتوست رویشی زعطر لاله زارهامهر تو هم بشارتم دهد زشعر دلنشینیاد تو جمله هست من عشق توپای بست مندردل من ببین زدی شراره های آتشینیاورمهربان من عشق تو زیب جان منای تو تمام عشق من برتوهزار آفریننگارخوب ونازنین نام توخوب ودلنشینبرای توسروده ام سخن به شعر بی قرین
معنای نهان در پس سکوت
سکوت دریچه ی جهان درونی ست، کلید دستیابی به دریافت های جهانِ درون. حتما برای همه مان پیش آمده که پاسخ سوالی را نه در بیرون و جهان اطراف که در درون مان جستجو کرده ایم. اینکه ما چقدر خودمان را بلدیم رابطه ی مستقیمی با میزان و کیفیت سکوت هایمان دارد.
آنهایی که خود را بلدند و از تنهایی خود بیم ندارند قطعا که سکوت را به خوبی تجربه کرده اند و آنهایی که از خلوت و تنهایی گریزانند به احتمال زیاد درونشان پر از مسیرهای ناشناخته و گره
معنای نهان در پس سکوت
سکوت دریچه ی جهان درونی ست، کلید دستیابی به دریافت های جهانِ درون. حتما برای همه مان پیش آمده که پاسخ سوالی را نه در بیرون و جهان اطراف که در درون مان جستجو کرده ایم. اینکه ما چقدر خودمان را بلدیم رابطه ی مستقیمی با میزان و کیفیت سکوت هایمان دارد.
آنهایی که خود را بلدند و از تنهایی خود بیم ندارند قطعا که سکوت را به خوبی تجربه کرده اند و آنهایی که از خلوت و تنهایی گریزانند به احتمال زیاد درونشان پر از مسیرهای ناشناخته و گره
انسان از (جایگاه) سکوت خواهد دید که هر راهی که ذهن حرکت کند فقط حرکتی از فکر است که هیچ واقعیتی برای او وجود ندارد و فقط وقتی انسان او را باور داشته باشد واقعی می‌شود. فکرها فقط از راه آگاهی حرکت می‌کنند. آن‌ها هیچ قدرتی ندارند. هیچ‌چیز واقعیت ندارد مگر آنکه انسان به او برسد ، بر او چنگ بیاندازد، و او را به ترتیبی با قدرت باور آبستن سازد.
تنها راه برای ورود سکوت در خود کلام خودش است. انسان نمی‌تواند با چیزی به آنجا برود، به جز با هیچی. انسان نم
هر صبح که چشم باز میکنیم 
کاممون تلخ میشه... 
دلم میخواد دیگه چشم باز نکنم! 
اما این منطقی نیست! 
اما عمیقا دلم میخواد تو این شرایط سکوت کنم
وارد دوران دشواری از نبرد امنیتی و شناختی شده ایم
ان شاءالله که ظهور نزدیکه
حاج قاسم یار رهبر بود به شدت ولایی بود
فعلا تنها چراغ روشن تو این مملکت حضرت آقاست
گوشم به دهان رهبرمه فقط! 
وسلام
به دوستای انقلابی و ضد انقلابی خودم میگم یکم سکوت کنیم و تحلیل نکنیم تا همه چی مشخص بشه
احساسات خودمون و کنترل کنیم
قرار بود اینجا بیایم و چند خط بنویسم تا از تو دور شوم ولی انگار نمی‌شود. حالا می‌فهمم هرچه در طول عمرم نوشته بودم برای تو بوده است. بدون تو حرفی برای گفتن نیست. بدون تو چیزی نیست که بخواهم بگویم. بدون تو همان سکوت بهتر است و من چقدر به سکوت عادت دارم.آن‌قدر زرق‌وبرق اطرافمان را فرا گرفته است که فراموش کرده‌ایم چقدر این دنیا خالی‌ست. چقدر پر از هیچ و پوچ است. من از این دنیا هیچ‌چیزی نمی‌خواهم. من از این دنیا فقط تو را می‌خواستم ولی حالا که نی
منظور از جامعه ستیزی مقابله و مخالفت با ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. اما اختلال روانی به نوعی بیماری روانپزشکی اطلاق می گردد که به واسطه افسردگی ، گناه ، خشونت ، و غیره بوجود می آید.
توهم در برابر پندار غلطپندا غلط به باورهای نادرست و غلط اشاره دارد که معمولاً شامل سوء تفسیر ادراکات و تجربیات می شوند. که محتوای آن شامل موارد مذهبی نیز می تواند باشد.
                تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پ
سکوت درمانی 
 
ﺳﻮﺕ ﻦ !..
ﻫﻨﺎﻣﻪ ﻧﻤﺪﺍﻧ ﻪ ﺑﻮ، ﻪ ﺎﺳﺦ ﺩﻫ ﻭ ﺎ ﻄﻮﺭ ﺑﻮ, ﻓﻘﻂ
ﺳﻮﺕ ﻦ!
ﺎﻫ ﻧﻔﺘﻦ ﺷﺮﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺳﺒ ﻣﻨﺪ ... ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﻮﺕ ﻦ .
ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺳﻌ ﻦ ﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻧﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﻮﺕ ﻨ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫ ﺳﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻦ ﻨﺪ ...
ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻪ ﻧﻔﻬﻤﺪ ﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﺴ ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﺮ ﻧﻦ, ﺳﻮﺕ ﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﻞِ ﺍﺻﻠ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁ
به نام "او"
آمدم بنویسم از شنیده هایم...و سکوت چشمانش را شنیدم... آمدم بنویسم از شکست...و شکستم را سال ها پیش باور کرده بودم...آمدم بنویسم از بودن در حیات وحش...و هجوم وحشیانه خاطرات را چشیدم...آمدم بنویسم از کافه مارکوف....و لطافت احساس مرا حیران کرد...آمدم بنویسم از "خودم"...و چقدر این واژه نا آشناست...
"مسافر"
 امام رضا علیه السلام  فرمود تواضع اینستکه  بمردم دهی آنچه را میخواهی  بتو دهند  با آنها چنان  رفتار کنی که میخواهی بما تو رفتار کنند      در حدیثدیگر گوید بحصرت حد تواصع  که چون بنده  آنرا متواضع  است چیست فرمود تواصع را درجایی برخی از آنها اینستکه انسان  قدر خود را بشناسد  وبا دلی سالم خودرا جایگاه خویش  نشاند  ودوست نداشته که بسوی کسی رود مگر جنانچه   بسویش  آیند با مردم چنانند او رفتار کنند  رفتار کند  اگر بدی ببیند  آنرا بانیکی بگو 
گاهی آدم ترجیح می دهد سکوت کند.
ولی آن همه اراجیف و بی احترامی را طاقت نمی آورد.
نیرویی مغلوب به گلویش چنگ می اندازد
و مانع می شود که سخن بگوید.
ولی تاب نمی آورد و بالاخره حرف هایی که بر قلبش سنگینی کرده
را پرتاب می کند بیرون.
حالا من به این نقطه رسیده ام.
به نقطه ای که دلم می خواهد سکوت کنم
اما اگر چیزی نگویم خفقان می گیرم.
معصومه باقری
برشی از رمان
ای دوست تو این پند گوهربار شنواز یار شنیده ام، تو از یار شنو
سرّت به معلّمان خودخوانده مگوبا وصل‌فروشان ز ره‌ مانده مگو
بی‌تاب مشو، حرف نهان جار مزنبا هیچ کسی دم از دم یار مزن
بی‌عذر برو کلام استاد بخوانهر نامه که هر ماه تو را داد بخوان
هر پرسش اگر هست به آن ماه نویسبا خون دل و خامه‌ی پرآه نویس
گر حکم کند سوی خط یار شتابهر جا بدهد اذن پی کار شتاب
با هیچ کسی ساز دلت ساز مکنطومار سکوت هیچ دم باز مکن
یک واژه مباد چشم اغیار دهییک لحظه سکوت عشق آز
نوجوانی از جمله دوره‌های حساس زندگی افراد است که یکی از ویژگی‌های مهم آن تنش‌های روانی و واکنش‌های دفاعی است. رفتار صحیح با نوجوان در این دوره از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می‌باشد، از آنجا که نوجوانی دوره‌ گذر از کودکی به بزرگسالی است طبیعتا فرد را با مشکلاتی مواجه می‌کند. برای آنکه نوجوان شما این دوره را با تنش کمتری بگذراند، باید نحوه رفتار صحیح با نوجوان را بیاموزید. در ادامه مطلب به بررسی اهمیت این موضوع و نکاتی در جهت بهبود رفتا
آیدا! بگذار بی‌مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم که من، در عشق، بیش از هر چیز دیگر، بیش از لذت‌ها، آتش و شور و حرارت آن را می خواهم؛ بیش از هر چیز، بی‌تابی‌ها و بی‌قراری‌هایش را طالبم... سکوت تو، شعر را در روح من می‌خشکاند. شعر، زندگی من است. حرف‌های تو مایه اصلی این زندگی است و مایه‌های اصلی این زندگی می‌باید باشد. 
اگر به تو می‌گویم که آیدا! این همه اصرار که به تو می‌کنم تا به حرف بیایی، در واقع تنها برای حرف زدن تو نیست، برای آن است ک
آن شب و روز لعنتی تمام شده است. اما هنوز یاد و خاطره‌اش با من است و از ضمیرم پاک نمی‌شود. آن روزی که از خانه تا شهر، همه‌جا غرق در سکوتی عجیب شده بود. انگار که ساعاتی قبل از طلوع خورشید ماموران الهی گرد سکوت به چهره‌ی شهر پاشیده باشند و همگان ناگهان غرق در سکوت شوند. سکوت صدای غالب شهر شده بود. 
 من با خودم یک‌سره کلنجار می‌رفتم تا بتوانم کلامی با صدای رسا با دیگران حرف بزنم. نمی‌شد. امکان نداشت. صداها یکباره بلند می‌شدند و به لحظه‌ای در فضا
معمولا اونی که بیشتر و بهتر حرف میزنه بیشتر حق بهش داده میشه. اونی که سکوت می کنه مقصر به نظر میاد. استادم همیشه بهم می گفت تو دنبال دفاع از حق خودت نیستی. و من بیشتر از حق به حرمتها فکر می کردم و مهم نبود دیگران فکر کنند نمی فهمم یا نمی تونم؛یا تو ذهنشون یا حتی به زبون، منو مقصر بدونن و بگن اگه حق باهاش بود باید از خودش دفاع می کرد. حتی مهم نبود سکوتم مهر تایید حق به جانبیشون باشه. خیلیا نمی دونن اونی که سکوت می کنه حرمت می فهمه. اونی که در مقابلت
یه دانش آموز کلاس  نهم داشتم در ظاهر یکم عجیب به نظر میاد ولی در عمل و در نزدیک واقعا عجیبه اصلا اصلا حرف نمیزنه یادمه اولین جلسه که اومد آخر کلاس مامانش گفت این دو جلسه که نبوده چی؟ گفتم جزوه رو از بچه ها بگیر... خودش بخونه اگه جایی سوال داشت براش توضیح میدم همینا رو داشتم میگفتم بچه ها از آموزشگاه رفتند گفتم بدو برو ازشون بگیر... اما... همونجوری سرجاش موند....
گفتم خب فردا تو مدرسه از بچه ها بگیر پس فردا پس بده بهشون... میتونی؟ مامانش گفت نه... خودت
سکوت گنگ:
سکوت ام را ببین
پر است
از ناگفته های نگفته!

پرنده ی دلتنگ:
پرنده ی پر بسته ام
دلتنگ بام تو،
که بر چینم از آن
دانه های عشق را.

شمردن:
بی نهایت
دوست دارم
اما دریغ
که شمردن بلد نیستی!

مرگ کلمات:
میمیرند غریبانه
کلمات ام
در شعر نبودنت.

عشق مرده:
برای عشقی 
که در قلب من مرده است
کسی هست
شمعی روشن کند؟
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
سکوت را تو یادم دادی...اینکه حرف هایم را٬ درست در همان لحظه که می خواهند به صوت بدل شوند را با تمام وجود ببلعم...سکوت را یادم دادی همانطور که ترس را فلانی یادم داد٬ یا مثل همان روز که چشم هایی عشق را یادم داد. با خودم عهد بسته بودم که عاشق چشم ها نشوم! زیادی کلیشه ای بود٬ هر کسی از راه رسیده بود از چشم ها گفته بود خوانده بود و نوشته بود و سروده بود. از آنها کلیشه را آموختم. خواستم در کلیشه ها غرق نشوم که چشم هایش کلیشه را با عشق آمیخت و اینطور بود که
هوالرئوف الرحیم
الان اینجوری شدم که از چهار پنج روز قبل از هر دیدار و مهمونی؛ دارم با خودم هی بایدها و نبایدهام رو مرور می کنم.
پنج شنبه عروسی فامیل رضا و جمعه مهمونی فامیل خودمون. 
صمیمی اما در سکوت کامل.
 
 
 
 
اگر بشه ملکه ذهنم چی میشه!!!
نام کتاب : حسین بن علی ( حر بن ریاحی )نویسنده : پرویز امینیانتشارات : وزیر توضیحات :این کتاب نشان دهنده این است که می توان هر زمان توبه ای واقعی کنیم برای مثال حر که از سپاه یزید و آدمی خلافکار بوده در شب قبل از نبرد تازه از خواب غفلت بیدار می شود  تو قصدتوبه می کند ، حتی جزء اولین نفراتی می شود که از امام حسین ( ع ) اجازه می گیرد که در برابر عهد شکنان شهید شود و امام حسن می فرماید (خدا تو را رحمت کند و آنچه صلاح می دانی انجام بده )  حر با شتاب به سوی م
سبک رفتار منفعلانه یکی از سبک های رفتاری می‌باشد که ارتباط مستقیمی با سبک رفتار پرخاشگر دارد به طوری که از آن به عنوان پرخاشگری پنهان هم تعبییر می‌شود. همه انسان‌ها در مواجهه با هرچیزی و در روزمره خود نوعی رفتار را نشان می‌دهند و واکنش‌هایی دارند. این رفتارها و واکنش‌ها در هرکسی به سبک خاصی است و به چند دسته تقسیم می‌شوند. در بین این دسته‌های رفتاری گروهی وجود دارد که همیشه می‌خواهند افراد اطرافشان را راضی نگه دارند و برای این اتفاق خ
نام کتاب : حسین بن علی ( حر بن ریاحی )نویسنده : پرویز امینیانتشارات : وزیر توضیحات :این کتاب نشان دهنده این است که می توان هر زمان توبه ای واقعی کنیم برای مثال حر که از سپاه یزید و آدمی خلافکار بوده در شب قبل از نبرد تازه از خواب غفلت بیدار می شود و قصد توبه می کند و حتی جزء اولین نفراتی می شود که از امام حسین ( ع ) اجازه می گیرد که در برابر عهد شکنان شهید شود و امام حسن می فرماید (خدا تو را رحمت کند و آنچه صلاح می دانی انجام بده ) و حر با شتاب به سوی مر
رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درمورد نحوه برخوردن با مردم، افراد و گروه‌ها در سازمان‌ها می‌باشد. این موضوع با رویکرد سیستمی انجام می‌گردد. یعنی روابط بین مردم و سازمان‌ها را در مورد با کل افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها و سیستم‌های اجتماعی تشریح می‌نماید و هدف آن دستیابی به اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر می‌باشد.
در مورد  فلسفه مدیریت، ارزش‌ها، بینش و اهداف هستند و این موارد  خود از فرهنگ سازمانی که ترکیبی
برق آمد و رفت. بی خبر. یک لحظه همه جا غرق در تاریکی بود و صداها واضح تر. انگار لایه ای از زندگی از جریان می افتاد. فقط سکوت نور بود، چک چک قطره های باران در چاله های آب و صدای هوهوی باد که درها را می کوبید و می گذشت.
یک لحظه ی دیگر برق آمد. بی خبر. یکهو غرق در نور شدم، چشمانم دردناک در خود جمع شدند و لایه ی خاموش، روشن میشد.
پرده برداشته شد از کوری، رنگ سقوط کرد بر پیکره ی خرابه ها و زخم هایم، می سوختند.
نوشتم؛ من گناهکارم. می ترسیدم، برقها بروند و
سلام25 سالمه. دخترم . سعی میکنم حد خودم رو تو دانشگاه، بازار، پیش استاد و مردم نگه دارم. چند روز پیش بازار رفته بودم با دوستان. اون ها خیلی با فروشنده گرم گرفتن تا تخفیف گرفتن. از طرفی من ساکت بودم بدم می اومد با فروشنده حرف بزنم چون آدم جالبی نبود و فکر میکردم با گرم گرفتن به همسر آینده م خیانت کردم. این باعث شد به این پی ببرم که خیلیم بی زبونم و نمیتونم با یه آقا مثل استاد یا فروشنده در حد تعادل رفتار کنم. اتفاقات دیگه هم بوده. من مثلا یا با طرف خی
سکوت را تو یادم دادی...اینکه حرف هایم را٬ درست در همان لحظه که می خواهند به صوت بدل شوند را با تمام وجود ببلعم...سکوت را یادم دادی همانطور که ترس را فلانی یادم داد٬ یا مثل همان روز که چشم هایی عشق را یادم داد. با خودم عهد بسته بودم که عاشق چشم ها نشوم! عاشق چشم شدن٬ زیادی کلیشه ای بود٬ هر کسی از راه رسیده بود از چشم ها گفته بود خوانده بود و نوشته بود و سروده بود. از آنها کلیشه را آموختم. خواستم در کلیشه ها غرق نشوم که چشم هایش کلیشه را با عشق آمیخت و
به درجه ای از مورد تمسخر قرار گرفتن رسیده ام که اگر کسی بگویید مجتهد،عبدالباسط یا کلماتی از این قبل همگی را قتل عام خواهم کرد...
با همه‌ی این اوصاف در ظاهر امر جهت تغییرات مثبت تنها لبخند میزنم و یا سکوت میکنم تا مبادا عصبانیتم باعث رفتار زننده ای شود....
امیدوارم این حجم از ارادتشان قدم هایم را سست نکند....
دارم ب این فکر میکنم ک برعکس اینکه توی خونه تا یکی میگه بالا چشت ابروعه سرریییع جواب حاضر و آماده دارم و بهش میدم

ولی بیرون توی اجتماع اینجور نیستم
طرف صدتا تیکه و فحشم بهم بنداره هیچی نمیگم چون فکر میکنم آره اینجور باشخصیت ترم
یا مثلا وقتی با هم خونه ام دعوام شد با اینکه حق با من بود و میتونستم با هر حرفی آتیشش بزنم و خودشو خونواده ی پست و بی شخصیتشو بیارم جلوش ، ولی هیچی نگفتم 
با اینکه دعوامون شد اون فقط زر شد و جوابی بهش ندادم 
با اینکه حتی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها